مسئولیت سیاسی و اجتماعی روحانی بودن
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۰۰۳۰۷
امام خمینی(ره) بعنوان موثرترین مرجع تقلید شیعیان در صدسال اخیر، بیش از همه با رهبری انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شناخته میشود. نقش عملیاتی ایشان در جریان این وقایع باعث شده تا کمتر به مقدمهچینی نظری و فقاهتی این مرجع تقلید در دهههای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نگریسته شود.
نظریه «ولایت فقیه» بعنوان برجستهترین تئوری سیاسی امام خمینی(ره) آغازی برای یک مسیرنوین در عصر جدید حکمرانی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشفالاسرار و آغاز بحثی که امتداد یافت
سال ۱۳۲۲ بود که کتابچه ۳۸صفحهای «اسرار هزارساله» به قلم علیاکبر حکمیزاده سروصدای زیادی در جامعه و بخصوص حوزههای علمیه خلق کرد. در شرایطی که روحانیون شاهد جولان دادن احمد کسروی بودند و صدای فرقهسازیهای جدید را میشنیدند این بار یکی از طلاب پیشین(حکمیزاده) با انتشار کتابی به عقاید بنیادین شیعیان حمله کرده بود.
در این شرایط هرچند با پایان دوره سلطنت پهلوی اول، فضای عمومی جامعه تا حدی بازتر شده بود اما اثرات آن دوره کماکان حوزه علمیه را در موقعیت منفعلانهای گرفتار کرده بود. تا جایی که انتشار این کتاب با واکنش محسوسی از سوی اساتید حوزه علمیه مواجه نشد. امام خمینی(ره) درباره فضای آن دوران و آنچه که مقدمه واکنش علمی ایشان به کتاب «اسرار هزارساله» شد میفرمایند: «یک بار در حال رفتن به مدرسه فیضیه مشاهده کردم که عده ای دارند راجع به کتاب اسرار هزار ساله بحث می کنند، ناگهان به ذهنم آمد که ما داریم درس اخلاق می گوییم حال آنکه این بحثها در حوزه ها هم نفوذ پیدا کرده است.» از این رو ایشان بلافاصله تصمیم می گیرند از وسط مدرسه فیضیه برگردند و دیگر به درس نمی روند، طی یک ماه، تا چهل روز تقریبا همه کارها را کنار می گذارند و کتاب کشف اسرار را در نقد آن رساله می نویسند.
کشفالاسرار در فضای وقت حوزههای علمیه بشدت موثر واقع میشود. اثری جامع و دقیق که نشان از ظهور یک روحانی با پشتوانه عمیق نظری و دارای چشمانداز سیاسی و اجتماعی دارد. کشفالاسرار اما فراتر از پاسخ به شبهات حکمیزاده، آغازی بر طرح یک ایده و خوانش جدید در مورد لزوم احیای کارکرد سیاسی و اجتماعی اسلام توسط روحانیون بود.
حکمیزاده گفتار سوم خود را در کتابچه «اسرار هزارساله» به نقد روحانیت و ولایت مجتهدان اختصاص داده بود. گفتارهای چهارم و پنجم نیز به حکومت و قانون پرداخته بود. پرسشهای او در این بخشها شامل چنین مواردی چون «پرسش از نیابت و حدود ولایت مجتهدان»، «درآمد و مخارج زندگی روحانیت»، «حرمت مالیات»، «نامشروع خواندن دولت از سوی روحانیت» و «وضع قانون از سوی انسان» بود.
پیوستگی این پرسشها و گفتارها باعث شد تا امام خمینی(ره) نیز مجموع آنها را با یک مقدمه بررسی کرده و در صفحات ۱۷۹ تا ۳۰۵ «کشفالاسرار» را به آن اختصاص دهد. این بخش از کتاب مذکور را میتوان نخستین محل ابراز اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دانست.
سایهروشنی از ولایت فقیه
«کشفالاسرار» به بحث از رابطه فقها و علما در دوره غیبت پرداخته و اندیشه ولایت سیاسی علما را اجمالا طرح میکند. امام خمینی(ره) در این باره اشاره میکنند: ولایت مجتهد که مورد سوال است، از روز اول در میان خود مجتهدین هم مورد بحث و مناقشه بوده و در اصل و حدود ولایت، و نیز حکومتش اختلاف نظر بوده است. ایشان تصریح میدارد که نگاه ایجابی به ولایت سیاسی فقها دارد و مینویسد: «ما که میگوییم حکومت و ولایت در این زمانها با فقهاست، نمیخواهیم بگوییم فقیه هم شاه و هم وزیر و هم نظامی و هم سپور است. بلکه میگوییم همانطور که یک مجلس موسسان تشکیل میشود از افراد یک مملکت و همان مجلس تشکیل یک حکومت و تغییر یک سلطنت میدهد و یکی را به سلطنت انتخاب میکند... اگر یک همچو مجلسی از مجتهدین دیندار که هم احکام خدا را بدانند و هم عادل باشند... تشکیل شود و انتخاب یک نفر سلطان عادل کنند که از قانونهای خدایی تخلف نکند و از ظلم و جور احتزار داشته بشد و به مال و جان و ناموس آنها تجاوز نکند به کجای نظام مملکت برخورد میکند؛ و همینطور اگر مجلس شورای این ممکلت از فقهای دیندار تشکیل شود یا به نظارت آنها باشد چنانچه[قانون اساسی مشروطه] هم این را میگوید به کجای عالم برخورد میکند؟»
امام خمینی(ره) پس از اشاره به برخی روایات در حمایت از دیدگاه خود و نیز نقد دولت پهلوی، باز هم به نظام سیاسی خویش برمیگردد و میگوید: «اگر آن حکومت حق خدایی عادلانه بخواهد تشکیل شود، باید مجلس از فقها یا به نظارت فقها تشکیل شود و در مجلس قوانین آسمانی طرح شود و در کیفیت آن بحث شود و دولت قوه اجرا باشد.» ایشان در توضیح رابطه قانون و اجرا و نیز رابطه روحانیت و دولت از تمثیل چشم و پا استفاده کرده و می نویسند: «نه قانن تنها میتواند بشر را اداره کند و نه با زور فقط کاری از پیش میرود. قوه مقننه و مجریه مانند چشم و پا میمانند. بی چشم بخواهد راه برود به چاه فنا میافتد. چشمدار بیپا هم با آنکه راه را میبیند نمیتواند به مقصد برسد؛ و این دو قوه باید به هم مرتبط و با پیوند باشند. یکی چشم دارد و یکی پا، تا این دو از هم جدا هستند نمیتوانند دنبال مقصد بروند.»
در ادامه مباحث این بخش از «کشفالاسرار» است که امام خمینی(ره) مسئله مشروعیت سیاسی را بعنوان اساس هرگونه نظریه سیاسی پیش میکشد. ایشان با بیان اینکه «جز سلطنت خدایی، همه سلطنتها بر خلاف مصلحت مردم و جور است و جز قانون خدایی، همه قوانین، باطل و بیهوده است»، مقوله مشروعیت الهی حاکمیت را بطور ویژه برجسته میکنند. طرح مشروعیت الهی و امتداد آن که در چارچوب نظارت فقیه پی گرفته میشود از دیگر مقدمات بحثی است که ایشان قریب به ربع قرن بعد و در چارچوب نظریه ولایت فقیه به آن میرسند.
«کشفالاسرار» را باید نقطه آغاز اصلی پروژه فکری امام خمینی(ره) در برجسته کردن مسئولیت سیاسی روحانیت در حکمرانی به حساب آورد. هرچند این کتاب در موقعیتی واکنشی و به صورت جوابیهای بر ادعاهای حکمیزاده منتشر شد اما در گذر زمان مباحث طرح شده در آن تبدیل به ایده مرکزی نظریات امام خمینی(ره) شد که در نظریه ولایت فقیه تبلور نهایی را پیدا کرد.
فرهنگ اندیشه و تاریخ ۰ نفر برچسبها حوزه علميه انقلاب اسلامی ایران امام خمینیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: حوزه علميه انقلاب اسلامی ایران امام خمینی حوزه علميه انقلاب اسلامی ایران امام خمینی امام خمینی ره کشف الاسرار ولایت فقیه حکمی زاده تشکیل شود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۰۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا می شناسیدش؟
آیت الله سید مهدی امام جمارانی، و تو چه دانی او کیست؟
عالمی فرهیخته و دانا
سیدی جلیل و فروتن
جلوه ای از خلق خوش محمدی
با سابقه ای طولانی در خدمتگزاری برای عامه مردم
مورد احترام همه جناح ها
میزبان امام خمینی (ره)
کسی که خانه شخصی خود را در جماران برای سکونت امام خمینی در اختیار قرار داد
خانه ای که قبل از انقلاب مأمن انقلابیون بود
و حسینیه ای را که جد او بانی اش بود محل ملاقات های عمومی امام خمینی کرد.
با این همه سوابق نسل جدید او را نمی شناسد و حق دارد
چون بیش از پانزده سال است در صدا و سیما نه نامی از او برده می شود و نه تصویری
ضد انقلاب هم که از او خوشش نمی آید تا او را معرفی کند
پس جوان بیست ساله ایرانی از کجا او را شناخته باشد؟
چه می گویم، اصلا در این روزگار چه نیازی به شناخت چنین افرادی هست؟
امثال پناهیان و صدیقی کافی هستند تا شب و روز، شام و سحر، جمعه و غیر جمعه همه شبکه های صدا و سیما دربست در اختیار آنان باشد تا هرگونه اراده می کنند راجع به پیامبر و اسلام و امام زمان سخن بگویند و دین پاک و خالص مردم را دستکاری کنند.
زمانه عجیبی است، سید مهدی امام جمارانی که از باب « اهل البیت ادری بما فی البیت» صدها خاطره شنیدنی و آموزنده از مصاحبت با امام خمینی در سینه دارد باید سکوت کند و مردم نباید در مناسبتها و سالگردهای رحلت امام و یا پیروزی انقلاب راجع به شخصیت و دیدگاه های امام از او بشنوند. بلکه شخصیت امام خمینی را در صدا و سیما از زبان کسانی باید آموخت که در تمام عمرحتی یک جلسه با امام همصحبت نبوده اند. چرا؟ پاسخ روشن است، تا امام را آن گونه معرفی کنند که در مسیر تحقق اهداف شان مفید و کارساز باشد و برای نسلی که باید برای اهداف خاص تربیت شوند کاربرد داشته باشد. امامی خشن، گوشت تلخ، وجودش پر از خشم مقدس نسبت به ملتهای جهان حتی به مردم خودش.
ولی امام جمارانی که از نزدیک شاهد رفتار و سیره امام بوده روایتهایی کاملا متفاوت دارد. یک بار ایشان برای ما نقل می کرد در ملاقاتهای پاریس یک روز دختر خانمی حدود بیست ساله با روسری و لباسی که نوعا ما اینگونه افراد را بد حجاب می نامیم از میان جمع برخاست و دو سؤال و تقاضا کرد. اول اینکه مشخص فرمایید مقصودتان از حجاب چیست؟ پاسخ امام خمینی یک جمله کوتاه بود فرمود همین که شما دارید. تقاضای دوم این بود که من مایلم با شما ازدواج کنم. با این سؤال عجیب توجه حاضران به چهره امام جلب شد که به عنوان یک مرجع تقلید و رهبر یک انقلاب بزرگ چه برخوردی خواهد داشت. امام با خنده ملیحی فرمودند پس خانم چی (امام همسرشان را همیشه با کلمه«خانم» خطاب می کردند) آن دختر بیست ساله گفت من در خدمت خانم خواهم بود. امام در میان خنده حضار فرمودند نه، ولی من دعا می کنم که یک همسر خوب و مورد پسند نصیبتان شود.
رفتار امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی کجا و برخوردهای کسانی که امروز به نام اسلام و انقلاب و امام و شهیدان با مردم دارند کجا!
آری بیان اینگونه وقایع از سیره امام خمینی، از نگاه فرهنگی حاکم بر جامعه امروز، بدآموزی دارد و نباید مطرح شود.
اما چند روز پیش سعادت یار شد و به همراه دو تن از دوستان شفیق به زیارت آقای امام جمارانی نایل شدم.
محضرش شیرین و جذاب و سخنانش مثل همیشه دلنشین و سودمند بود
حسرت خوردم چرا باید جامعه از چنین شخصیتهایی محروم باشد
چرا نزدیکترین یاران امام باید یا محصور، یا محبوس، یا ممنوع التصویر و یا منزوی باشند؟
بگذریم، اگر خداوند توفیقی را بر این قلم عنایت کند زوایای ناشناخته ای را از راز انزوای یاران نزدیک امام خواهد نوشت. والسلام
محمدعلی خسروی